سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم خواسته دنیا خرده گیاهى است خشک و با آلود که از آن چراگاه دورى‏تان باید نمود . دل از آن کندن خوشتر تا به آرام رخت در آن گشادن ، و روزى یک روزه برداشتن پاکیزه‏تر تا ثروت آن را روى هم نهادن . آن که از آن بسیار برداشت به درویشى محکوم است و آن که خود را بى نیاز انگاشت با آسایش مقرون . آن را که زیور دنیا خوش نماید کورى‏اش از پى در آید . و آن که خود را شیفته دنیا دارد ، دنیا درون وى را از اندوه بینبارد ، اندوه‏ها در دانه دل او رقصان اندوهیش سرگرم کند و اندوهى نگران تا آنگاه که گلویش بگیرد و در گوشه‏اى بمیرد . رگهایش بریده اجلش رسیده نیست کردنش بر خدا آسان و افکندنش در گور به عهده برادران . و همانا مرد با ایمان به جهان به دیده عبرت مى‏نگرد ، و از آن به اندازه ضرورت مى‏خورد . و در آن سخن دنیا را به گوش ناخشنودى و دشمنى مى‏شنود . اگر گویند مالدار شد دیرى نگذرد که گویند تهیدست گردید و اگر به بودنش شاد شوند ، غمگین گردند که عمرش به سر رسید . این است حال آدمیان و آنان را نیامده است روزى که نومید شوند در آن . [نهج البلاغه]

در 15 سالگی آموختم که مادران از همه بهتر می‌ دانند ، و گاهی اوقات پدران هم .

در 20 سالگی یاد گرفتم که کار خلاف فایده‌ ای ندارد ، حتی اگر با مهارت انجام شود .

در 25 سالگی دانستم که یک نوزاد ، مادر را از داشتن یک روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یک شب هشت ساعته ، محروم می‌ کند .

در 30 سالگی پی بردم که قدرت ، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن .

در 35 سالگی متوجه شدم که آینده چیزی نیست که انسان به ارث ببرد ؛ بلکه چیزی است که خود می‌ سازد .

در 40 سالگی آموختم که رمز خوشبخت زیستن ، در آن نیست که کاری را که دوست داریم انجام دهیم ؛ بلکه در این است که کاری را که انجام می‌ دهیم ، دوست داشته باشیم .


در 45 سالگی یاد گرفتم که 10 درصد از زندگی ، چیزهایی است که برای انسان اتفاق می‌ افتد و 90 درصد آن است که چگونه نسبت به آن واکنش نشان می‌ دهند .

در 50 سالگی پی بردم که کتاب بهترین دوست انسان و پیروی کورکورانه بدترین دشمن وی است .

در 55 سالگی پی بردم که تصمیمات کوچک را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب .

در 60 سالگی متوجه شدم که بدون عشق می‌ توان ایثار کرد ، اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید .


در 65 سالگی آموختم که انسان برای لذت بردن از عمری دراز ، باید بعد از خوردن آنچه لازم است ، آنچه را نیز که میل دارد ، بخورد .

در 70 سالگی یاد گرفتم که زندگی مساله در اختیار داشتن کارت‌ های خوب نیست ؛ بلکه خوب بازی کردن با کارت‌ های بد است .


در 75 سالگی دانستم که انسان تا وقتی فکر می‌ کند نارس است ، به رشد وکمال خود ادامه می‌ دهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است ، دچار آفت می‌ شود .

در 80 سالگی پی بردم که دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است .


در 85 سالگی دریافتم که همانا زندگی زیباست .


نوشته شده توسط محمد رضا باقری 89/7/28:: 3:55 عصر     |     () نظر